×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

فریادی در سکوت

فریادی در سکوت

آشنای ناشناس

** آشنای ناشناس**

تهران سال ۶۲

شهره جان امروز می آیی به دیدارم چرا
بی وفا حالا که من رنجور و بیمارم چرا
سالها از دور بودم با صدایت آشنا
آمدی امشب کنار بستر زارم چرا
بار عشق تو فزون گشته به بار خاطرم
باری از من بر نداری گشته ای بارم چرا
چون که دانستی به آزارت دلم خوش می کنم
کرده ای اکنون تو دیگر ترک ازارم چرا
من که سبزی را به جنگل می دهم با سبزیم
چون نی خشکی میان خشک نی زارم چرا
امدی اما دو صد افسوس بس دیر امدی
چشم خود می بندی امشب روی دیدارم چرا
مدتی فتاح برو دکان عشقت را ببند

رونقی دیگر ندارد کهنه بازارم چرا


از فتاح بحرانی


http://fbahrani.blogsky.com

شنبه 25 بهمن 1393 - 2:16:38 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://kalej.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 28 بهمن 1393   12:39:20 PM

Likes 2

 

آخرین مطالب


یادم نرفته یاد تو در غرب آن غروب


یاد گمنامی من باد که گمنام گذشت


نگاه واژگون


می تکانی تو ز غمها تن را


هنوز می اید


رفتمو کس نکند دنبالم


قرار بی قرار


تو می ائی


باز هم من را صدا کن باز هم


کار من نیست پیاده برم تا ته دل


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

46443 بازدید

78 بازدید امروز

303 بازدید دیروز

1397 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements