×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

فریادی در سکوت

فریادی در سکوت

هم سفر با بادم

همسفر با بادم
 م فروردین ۶۱ شیراز
من تنها به سر سفره عید
که پر از تنهاییست
دست تنهای خودم می بوسم
و به این رشته سرسبز نجیب
از نجابت گویم
غم تنهایی و بی همسفری
باد مبارک بر ما
دو پرستوی مهاجر از راه
به نظر گاه من سوخته دل آمده اند
هر دو را بوسیدم
هر دو را بوییدم
بوی سرسبز محبت با دست
از پر پرپر آنها چیدم
من به تنهایی خود معتادم
من به نتهایی خود دلشادم
من به تنهایی خود آزادم
در بهاران تنها همسفر با بادم
از غم بود و نبود سر خوش و آزادم
گر شما در عیدید
من علی رغم شما
ساقه تف زده در مردادم
ای خداوند بهار
چرخ دون پرور پیر
به چه طالع زادم
رهگذر بر سر تنهایی من پای مکوب
در لجن زار زمان نیک بروب
در نایافته در مردابم
از عطش می سوزم
در دو دریا آبم
من به تنهایی خود معتادم
من به تنهایی خود دلشادم
من به تنهایی خود آزادم
دربهاران تنها همسفر با بادم 1 نظر  
از فتاح :بحرانی   همسهر با بادم

www.fbahrani.blogsky.com 

یکشنبه 12 بهمن 1393 - 6:10:50 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


یادم نرفته یاد تو در غرب آن غروب


یاد گمنامی من باد که گمنام گذشت


نگاه واژگون


می تکانی تو ز غمها تن را


هنوز می اید


رفتمو کس نکند دنبالم


قرار بی قرار


تو می ائی


باز هم من را صدا کن باز هم


کار من نیست پیاده برم تا ته دل


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

47783 بازدید

15 بازدید امروز

414 بازدید دیروز

1418 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements