۴ اردیبهشت ۱۳۸۳ داراب
آخر زمان طاقت من طاق می شود
وقتی سکـــوت شهره آفاق می شود
با دستبند حــوادث دو دســـت مـــن
بر سینه ام نهاده و سنجاق مـی شود
زخم عمیق فاجعه در انجماد من
با صیقل زمانه چـه براق می شــــود
در کاروانسرای زمین جای من نبــــود
یک شب برای تجربه اتراق می شود
تا یادگار بماند از این خســـته پیش تو
برگی به دفتر غزل الحــــاق می شود
اوراق درد من افسوس کـس نخوانـــد
اوراق بی ثمر همه اوراق مـی شـــود
ماندم اسیر و رفتن من در سکوت مرد
با پای بسته رفتن من شـــاق می شـــود
فتاح ببین که بره شــــعر تو بی شبـــان
بر دوش بـــاد وارد ییــــلاق مـــی شود
از فتاح :بحرانی با پای بسته رفتن من شاق می سود
www.fbahrani.blogsky.com
یادم نرفته یاد تو در غرب آن غروب
یاد گمنامی من باد که گمنام گذشت
کار من نیست پیاده برم تا ته دل
46487 بازدید
25 بازدید امروز
97 بازدید دیروز
1419 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian