** وقتی که رفتی **
داراب 29 مهر 92
وقتی که رفـتی باغ انگوران هــــدر شد
آواره گشته مرغ عشق و در به در شــد
رفتی نـــــماندی تا ببـــــینی ماتم گــــل
تا چشم گل افتاد بر شب ها سحر شـد
باران که مــی آمد تو رفتی تا ســــــتاره
زخم ســــــتاره تازه بـــــود و تازه تر شد
صادق بگو از موج فـــــریاد تو در شـــــعر
دنـــــیا چــرا یک بارگی زیر و زبر شــــــد
تـــــوفان بـرون آورد آرامـــــــش ز گـــــلها
گلها همه از دست توفان شــعله ور شد
آتــــش دمید از آه تـو در آهـن و سنـــــگ
چشم خدا با دیـــــدنت از گـــــریه تر شد
آســـــودگی را روی آرامــــــش نشــاندی
دسـت خدا در دست تو بود و هـــــنر شد
پــــربار بــــــودی بـــــار بردی با هـــــمه بر
با هر درختی برنشســتی غــــرق بر شد
نـــــازم به مــــرغ حق پرید از چــنگ توفان
انـــــدر کنــــــار دار زنــــدان مســــتقر شد
از فتاح بحرانی: وقتی که رفتی
www.fbahrani.blogsky.com
وقتی که رفـتی باغ انگوران هــــدر شد
آواره گشته مرغ عشق و در به در شــد
سلام دوست عزیز.........عالی.
یادم نرفته یاد تو در غرب آن غروب
یاد گمنامی من باد که گمنام گذشت
کار من نیست پیاده برم تا ته دل
44814 بازدید
15 بازدید امروز
24 بازدید دیروز
118 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian